مجلدات پنجم و ششم «واتارو در سرزمین خیال» چاپ شدند
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۸۵۵۱۱
به گزارش خبرنگار مهر، مجلدات پنجم و ششم رمان «واتارو در سرزمین خیال» نوشته میوکی میابی به تازگی با ترجمه رکسانا شکوهمند توسط انتشارات پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شدهاند. این دو کتاب در قالب مجموعه «رمانهای راحت خوان» منتشر شدهاند که این ناشر چاپ میکند.
«رمانهای راحتخوان» مجموعهای است که نشر پیدایش از سال ۱۳۹۸ انتشار عناویناش را آغاز کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از مجموعه موردنظر تا به حال، مجموعه چهارجلدی «دیگری»، مجموعه ششجلدی «بیداری»، رمان «دفترچه مرگ»، رمان «دیو و پسرک» و مجموعه دنبالهدار «سائو، هنر شمشیرزنی آنلاین» منتشر شدهاند.
رمان ششجلدی «واتارو در سرزمین خیال» درباره واتارو میتانی یک پسربچه کلاسپنجمی است. واتارو بچه بیسروصدایی است و همیشه سرش توی کارش خودش است. اما روزی یکدانشآموز مرموز بهاسم میتسورو آشیکاوا وارد مدرسه میشود. او وارد زندگی واتارو هم میشود و دنیایش را زیر و رو میکند. نسخه اصلی اینرمان سال ۲۰۰۷ منتشر شده است.
در جلد اول اینمجموعه، قصه یکساختمان تسخیرشده توسط یکشبح پیش روی مخاطب قرار میگیرد. قصه اینساختمان که شبح در آن زندگی میکند، در مدرسه واتارو سر زبانها میافتد. واتارو تصمیم میگیرد خودش ماجرا را پیگیری کند و ببیند اینشبح واقعیت دارد یا نه.
در دومینجلد، دریچهای که هر ۱۰ سال و ۹ روز یکبار به جهانی دیگر باز میشود، بهروی واتارو باز شده است. جهانی دیگر، عجیب و غریب است و قوانین و مردمی متفاوت دارد. البته اینقوانین و مردم شباهتهای عجیبی به دنیای واقعی دارند. نکتهای که واتارو در اینقصه متوجهش میشود، این است که باید برای ماندن در سرزمینرویاها یا همینجهان جدید، مجسمهای جادویی را پیدا کند.
واتارو در سومینجلد به جهان واقعی برمیگردد. در بازگشت همه به او میگویند سرزمین رویاهایی که به آن سفر کرده، چیزی جز یکدروغ نبوده است. اما اینمشکل واتارو نیست. مشکل اینجاست که مشکلات دنیای واقعی، حتی از مشکلات جهان غریبه که او پشت سر گذاشته، سختتر هستند.
در چهارمینجلد هم حادثهای وحشتناک رخ میدهد و تمام دنیای واتارو را زیر و رو میکند. بههمیندلیل او به کمک بچهای بهنام میتسورو نیاز دارد تا به جهانی برگردد که تماممدت فکر میکرده خواب و خیال بوده است. علتش هم این است که باید چیزهایی را به دست آورد تا بتواند اتفاق وحشتناکی را که در جهان واقعی افتاده، پشت سر بگذارد.
در ادامه و در جلد پنجم اینمجموعه، واتارو به سرزمین رویاها برمیگردد و با مردی دیدار میکند که میگویند یابنده همه راههاست. او به واتارو دستور میدهد پنج سنگ جادویی را پیدا کند تا به برجی مرموز بهنام برج سرنوشت راه پیدا کند. واتارو با قدم گذاشتن در این راه سعی دارد سرنوشتش را عوض کند اما سوال این است که آیا موفق میشود یا نه؟
این کتاب در ۱۲ فصل نوشته شده که به ترتیب عبارتاند از: رصدخانه ملی لوردس، سخنرانی، نگین دوم، واتارو، فراری، داستان غمانگیز لیریس، قفسی بهنام پرستشگاه، بالهای جوزو، پایتخت یخی، پادشاه روحانی، عازم حرکت.
این کتاب با ۲۰۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۴۸ هزار تومان منتشر شده است.
جلد ششم و پایانی اینمجموعه هم از اینجا شروع میشود که واتارو ایزدبانویی را که باید، پیدا میکند. اینایزدبانو فقط یکآرزوی مسافرها را برآورده میکند. البته در اینراه دوستانی دارد که از هیچکمکی دریغ نمیکنند. ایزدبانو پنج سنگ جادویی هم دارد که هرکدام یکخاصیت منحصربهفرد دارند. اینخاصیتها میتوانند به واتارو کمک زیادی کنند چون از اینقرارند: خیرخواهی، شجاعت، ایمان، وقار و قدرت.
آخرین کتاب اینمجموعه ۱۶ فصل و یک سخن آخر (پایان ماجرا) دارد که به اینترتیباند: شب در گاسارا، مکالمهای در شب، نقشه، فرار از گاسارا، سولبریا پایتخت فرمانروایی، آینه سایه جاویدان، جزیره اژدهایان، سقوط پایتخت، تالار آینه، جدایی، مسیر مسافر، واتارو تنها، آزادی، آخرین نبرد، برج تقدیر، آرزوی واتارو.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
مینا سرش را پایین انداخت و به زمین نگاه کرد.
کیکیما ادامه داد: «اگه کوتز هم زنده بود همین کارو میکرد... اون از ما میخواست که دنبال بقیه بازماندهها بگردیم. برای همین من...»
اشک در گوشه چشمان مینا جمع شده بود. کیکیما دست پت و پهنش را روی شانه مینا گذاشت.
«تو چی کار میکنی؟ اگر بخوای میتونی همینجا بمونی و مراقب بقیه باشی.»
مینا چانهاش را بالا داد و گفت: «نه خیر. منم با شما مییام.»
و درست همان لحظه، اشکی که گوشه چشمش جمع شده بود روی گونهاش غلتیده و زیر نور ماه درخشید.
«خیلی خب... پس باید حسابی حواسمونو جمع کنیم... درسته که الان همهچی آرومه، ولی اون شیاطین لعنتی میتونن پرواز کنن. هیچوقت نمیشه فهمید که ممکنه از کدوم طرف پیداشون بشه. باید تا جایی که میشه دور از چشم باشیم... یهجوری سرتونو بیارین پایین که دیده نشین.»
این کتاب هم با ۳۳۴ صفحه، هزار نسخه و قیمت ۷۷ هزار تومان به چاپ رسیده است.
کد خبر 5446578 صادق وفاییمنبع: مهر
کلیدواژه: انتشارات پیدایش نشر پیدایش ترجمه ادبیات کودک و نوجوان ادبیات فانتزی معرفی کتاب کتاب و کتابخوانی انقلاب اسلامی ایران انتشارات سروش تازه های نشر نظامی گنجوی ترجمه ادبیات جهان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس نشر افکار شهدا ادبیات دفاع مقدس سعید تشکری مجمع نوشت افزار ایرانی اسلامی راحت خوان منتشر شده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۸۵۵۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وقتی سرگرمی، قربانی بزرگ شعار دادن میشود /چرا «نون خ» در فصل پنجم مورد استقبال قرار نگرفت؟
بخشی از کیفیت متوسط نون خ در فصل پنجم فدای شعارهای گنجانده شده در فیلمنامه شد و تا به صورت نمادین شاهد آثاری باشیم که سرگرمی را قربانی شعار میکند.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق- دنبالهسازی سریالهای موفق به تاسی از فصلبندی مجموعههای غربی، در چند سال اخیر، در سیما و شبکه نمایش خانگی باب شده است. برخلاف مجموعههای غربی که فصل سوم یک سریال با کیفیتتر از فصل اول آن است، مهمترین ویژگی ساخت سریالهای چند فصلی در ایران این است که با افزایش فصلها با یک ریزش مخاطب و افت کیفی و دراماتیک مواجه خواهیم بود.
دنباله سازی در حوزه سریال، در دورهای که تلویزیون مخاطب استانداردی داشت، تبدیل به رویه شد. با ریزش مخاطبان جعبه جادو در سالهای اخیر، ساخت سریالهای چند فصلی مجموعههایی نظیر زیرخاکی و نون خ به نتایج معکوسی منجر شد.
دست کم در دوسال گذشته هیچ کدام از مجموعههای سیما بازتابی اجتماعی و رسانهای میان مخاطبانش نداشته (نمود مرجع شبکههای اجتماعی است) و پخش متوالی دو سریال «زیرخاکی» و «نون خ» آخرین تیرهایی بود که در خشاب جعبه جادو قرار گرفت، اما شلیک این دو سریال به صورت متناوب نشان داد که هر دو سریال آثار مشقی و شکست خورده هستند. این شکستهای متوالی باید مورد توجه تصمیمسازان قرار گیرد و این مهم برایشان آشکار شود که حتی ساخت احتمالی پایتخت با انواع خبرسازی در جذب مخاطب تاثیری نخواهد داشت.
با تقارن نوروز و ماه مبارک رمضان، سیمای ملی تلاش کرد با ادامه مجموعههایی که دستاوردهای ظاهری آنان به قبل از دوران تحول بازمیگردد، فاصله خود را با مخاطبان کمتر کند.
بر اساس این سیاست فصل چهارم «زیرخاکی» روی آنتن رفت و نکته جالب اینجاست که همزمان با پخش این مجموعه برنامه گفتوگو محور «زندگی پس از زندگی» بر اساس نظرسنجیهای منتشر شده از مخاطبان بیشتری برخودار بود.
همین سنجش آمار رسمی که توسط سازمان صدا و سیما منتشر شده نشان میدهد، پروژه افزایش فصول سریالها در شرایط کنونی، یک پروژه شکست خورده است.این سریال برخلاف فصلهای قبلی با واکنش مثبت چندانی از سوی رسانه و واکنش درخوری در بین مردم و فضای مجازی مواجه نشد.
با این حال انتظار میرفت این شکست، با پخش سریال نونخ جبران شود که عملا «نون خ» کیفیت کمتری نسبت به فصل چهارم زیر خاکی داشت .
در فصل پنجم «نون خ» دیگر ظرافتهای گذشته در شخصیت پردازی مشهود نبود. نویسنده در نگارش فیلمنامه دچار یک سردرگمی محسوس بود و نتوانست همچون فصل اول و دوم روایتی پیوسته خلق کند.
فصل پنجم نون خ از فصل سوم آن ضعیفتر بود، چون سازندگان تصمیم داشتند، موقعیتی مشابه پایتخت 3 را در قالب سریال دیگری خلق کنند. به این ترتیب نون خ هویت مستقل خود را از دست داد و عملا از حیث دراماتیک به قهقرا رفت. عدم نبود یک قصه یکپارچه با برجسته شدن تیپ های تکراری سریال و کنایهها و شوخیهای بارها تکرار شده، به ساختار این مجموعه لطمات فراوانی زد.
تیپهایی نظیر ادریس (سیروس سپهری)، روناک (با بازی صهبا شرافتی)، عمو کاووس (با بازی ماشاالله وروایی)، سلمان (با ایفای نقش کاظم نوربخش) و روژان (با بازی هدیه بازوند) هم کارکرد کلیشهای در فصل پنجم سریال داشتند.
محمود گبرلو منتقد سینما و مجری سابق برنامه هفت درباره اشکالات اشاره شده در صفحه اینستاگرام خود نوشت : چون مخاطب با نونخ از سال های گذشته ارتباط برقرار کرده، قصه را بیشتر به خاطر شخصیتها دنبال می کند. گرههای متعدد برای کشش بیشتر فیلمنامه باید وجود داشته باشد تا تماشاگر برای دنبال کردن قصه انگیزه پیدا کند. ولی گرههای فصل ۵ سطحی و دم دستی هستند.
در فصل پنجم ازدواج سلمان و شیرین، میتوانست یک اتفاق ویژه جذاب در متن سریال باشد اما مشخص نیست چرا این رویداد به خرده روایت جذابی تبدیل نشد. تنها عنصر جذابیت سریال در فصلهای متوالی این مجموعه تعارض و تقابل میان این دو شخصیت بود و ازدواج آنان منجر به از میان رفتن یکی از مایههای اصلی دراماتیک سریال شد.
قصد سازندگان بر اساس شعارهای تحول گرایان این بود که یک ایران زیبا را به تصویر بکشند اما به محض اینکه جهت سریال مسیر کرمان را با گرافیک خاصی به تصویر کشید، مسافران همران نورالدین خانزاده سروکارشان به یک طبیب معتاد به تریاک افتاد.
هر چند نمایش این وضعیت و کاراکتر طبیب، توام با کمی پردهپوشی بود، اما این بخش از سریال با اشاره به کرمان و نشان دادن یک پزشک معتاد توهینی زیرپوستی محسوب میشود.
در بخشی دیگر روایت سریال وارد شهر چابهار شد و در متن سریال تصویری وارونه از اقوام ساکن در این استان را به نمایش گذاشت. این بخش از سریال با اعتراض شدید مردم سیستان و بلوچستان در فضای مجازی مواجه شد، تا افتتاحیه رسانه ملی در سال 1403 با حاشیههایی مواجه شود.
کیفیت فصل پنجم این سریال از تمامی فصلهای آن پایینتر بود و ساختار شعار زده سریال، پس از نجات کولبران نشان میداد که سازندگان سعی کردهاند برای خوشایند تحولخواهان در سیما سریالی را تولید کنند تا حجم بالایی از شعار در متن آن در قالب مونولوگ نمود داشته باشد. بخشی از کیفیت متوسط نون خ فدای همین شعارها شد و تا به صورت نمادین شاهد آثاری باشیم که سرگرمی، قربانی شعار میشود.